مدیریت زنجیره تامین(SCM) شامل رویکردهای مختلفی است که برای یکپارچه سازی موثر تامین کنندگان، تولید کنندگان و توزیع کنندگان در فرایند های خرید مواد اولیه ، تبدیل این مواد به محصولات میانی و نهایی و توزیع آنها به مشتریان به کار می رود به نحوی که سطح سرویس مورد نظر با کمترین هزینه برآورده شود. علاوه برآن SCM شامل مدیریت یک سری فعالیت های مربوط به برنامه ریزی، هماهنگ سازی و کنترل جریان مواد، قطعات و محصولات از تامین کنندگان تا مشتریان می گردد که اصطلاحا برنامه ریزی سیستم لجستیکی نامیده می شود. پیکربندی زنجیره تامین که در آن راجع به تعداد، مکان ها، ظرفیت و نحوه تعامل نهادهای مختلف زنجیره تامین تصمیم می گیریم، خود تصمیمی استراتژیک در زنجیره تامین می باشد و بدلیل تاثیر بلند مدت آن روی کل شرکت ، به عنوان مبنایی برای دیگر تصمیمات مدیریتی به کار می رود.
در این پایان نامه، ابتدا یک مدل تعاملی فازی چند هدفه،چند دوره ای(پویا)، چند محصوله و چند طبقه مختلط عدد صحیح برای یکپارچه سازی بخش تولید و توزیع زنجیره تامین به همراه مشخص کردن سیستم لجستیک معکوس ارائه می گردد. آنگاه، پس از کاربرد تکنیک های مناسب برای تبدیل مدل فازی ارائه شده به یک مدل کمکی غیرفازی قابل حل در نرم افزارهای مرسوم، یک روش بهینه سازی چند هدفه فازی بر پایه فاصله چبیشف به منظور حصول به تعداد مشخص نقاط بهینه غیرمسلط ارائه می گردد. تمامی نقاط حاصل دارای ویژگی های مشخص و به دقت تعیین شده ای می باشد که تصمیم گیرندگان در طول فرایند بهینه سازی تعیین می نمایند. مدل پیشنهادی و روش حل استفاده شده از طریق محاسبات عددی اعتبار سنجی گردیده اند. نتایج مقایسه با دیگر روش های بهینه سازی چند هدفه نشان دهنده عملکرد بهتر مدل پیشنهادی نسبت به آنها می باشد.
لغات کلیدی: پیکربندی زنجیره تامین، برنامه ریزی فازی، برنامه ریزی چند هدفه.